دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تنش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد !…
مثلا آغوش تو!
گاهی نیاز داری
به یه آغوش بی منت
که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد
که وقتی تو اوج تنهایی هستی
با چشماش بهت بگه
هستم تا ته تهش !!
به یه آغوش بی منت
که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد
که وقتی تو اوج تنهایی هستی
با چشماش بهت بگه
هستم تا ته تهش !!
فراموش کردنت کار سختی نیست !
کافیست دراز بکشم
چشم هایم را ببندم و برای همیشه...
بمیـــــــــــرم ...!
کافیست دراز بکشم
چشم هایم را ببندم و برای همیشه...
بمیـــــــــــرم ...!
به من قول بده
در تمامی سال هایی که باقی مانده
تا ابـــــــــــــد
مواظب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوریت کنم..
در تمامی سال هایی که باقی مانده
تا ابـــــــــــــد
مواظب خودت باشی
دیگر نیستم که یاد آوریت کنم..
نـبودنـت را بــاور کــرده اسـت قـلب تنـهایـم ......
امــا گـونـه هـایـم رد نـبودنــت را حـس مـیـکند .........
بــازگـــــــــــــــرد...
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هر جا که دلت می خواهد بــــرو !
فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری…!
باران که میبارد...
باید آغوشی باشد...
پنجره ای نیمه باز...
موسیقی و سیگار...
بوی خاک...
سرمای هوا...
باران که میبارد باید کسی باشد...
از جنسِ تو...
زیر یک چتر...
قدم های آهسته دود سیگار...
محو یکدیگر...
ضبط میکنــم تمــام حــرف هــایــت را
نـه بــرای روزهای بی تـو بـودن
صدایت آنقدر آرامــم میکـند
کـه یـادم میـرود بایـد نفس بکشــم...
گاهی دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد ؛ که بیاد تو تنهاییم
و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه : مگه من مردم که تنها بمونی ..!!
و من اجازه ندم !
و اون بی تفاوت به مخالفتم بیاد تو و آروم بغلم کنه و بگه : مگه من مردم که تنها بمونی ..!!
گاهی دوست دارم بدون پک زدن ، فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد ...
شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من ؛
شاید آخر قانع شدم!
هیس!
ساکت!
یک کف مرتب...
به افتخاره رفتنش بزنید...
چه با احساس منو گذاشت ورفت!
ساکت!
یک کف مرتب...
به افتخاره رفتنش بزنید...
چه با احساس منو گذاشت ورفت!
هر جا که می بینم نوشته است :
" خواستن توانستن است " آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد !
" خواستن توانستن است " آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد !
رفتنت.......
نبودنت........
نامردیت........
هیچ کدوم نه اذیتم کرد....
نه واسم سوال شد......
فقط یه بغض داره خفم میکنه......
چه جوری نگات کرد .....که منو تنها گذاشتی؟؟
یعنی میشود روزی برسد.....
که بیایی.....
مرا در اغوش بگیری....
بخواهم گله کنم....
بگویی هیس دیگه هیچی نگو .....
بگویی همه کابوس ها تموم شد عزیزم
از حالا من و تو با همیم .....
ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفتو نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
خــــدا .... کــی کـــات میــدهی !؟
هـــزار بـار یـــک پـــلان را گـــرفته ای ؛
مــــن بــازیگـر خوبــی نـمی شــوم ، بــــــــــــاور کـن !!
این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست